سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ با غیرت است و هر باغیرتی را دوست دارد و به سبب غیرتش بود که همه کارهای زشت را، چه نهان و چه آشکار، حرام کرده است. [امام صادق علیه السلام]
 
جمعه 102 تیر 30 , ساعت 9:22 عصر
شب چهارم محرم به نام حر بن یزید ریاحی نام‌گذاری شده است. البته این شب به فرزندان حضرت زینب (س) نیز منسوب است.

شب چهارم محرم متعلق به کیست؟

 محرم ماه عزاداری خاندان محمد (ص) است؛ با توجه به ورود امام حسین (ع) و یارانش به کربلا در روز دوم محرم و شهادتشان در روز دهم محرم، شیعیان دهه اول این ماه را، به عزاداری و ذکر مصیبت ایشان می‌پردازند و در بزرگداشت رنجدیدگان کربلا، هر روز از این دهه را به یکی از حماسه‌سازان این نهضت جاویدان اختصاص داده‌اند.

شب چهارم محرم به نام حر بن یزید ریاحی

شب چهارم محرم به نام حر بن یزید ریاحی نام‌گذاری شده است. البته این شب به فرزندان حضرت زینب (س) نیز منسوب است.

حر بن یزید ریاحی، فرمانده بخشی از سپاه عبیدالله بن زیاد در واقعه کربلا بود که ماموریت داشت مانع ورود امام به کوفه شود، ولی به دلیل ندامت از اقدام خود و پیوستن به امام حسین (ع) و شهادت در راه اسلام، از جایگاه ویژه‌ای میان شهدای کربلا برخوردار است.

حر الگوی حقیقت‌جویی و توبه است. شیعیان او را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن می‌دانند.

حر بن یزید ریاحی کیست؟

نسب حربن‌یزید ریاحی به یکی از تیره‌های قبیله تمیم می‌رسد. خاندان حر در دوران جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند. 

زمان تولد وی مشخص نیست، ولی اگر گزارش‌های حاکی از حضور پسران او در واقعه کربلا صحت داشته باشد، وی احتمالاً در سال‌های نخست هجری قمری متولد شده است.

درباره زندگی حر اطلاعات کمی وجود دارد. در برخی منابع گزارش شده او ظاهراً با سیاست میانه خوبی نداشته و در هیچ منبعی از عقیده حر یا موضع‌گیری سیاسی‌اش در اوضاع پرتنش کوفه در سال 60 هجری قمری سخنی به میان نیامده است و فقط بلعمی در روایتی قابل تردید، او را از شیعیانی دانسته که تشیع خود را مخفی می‌کردند.

رویارویی حر بن یزید ریاحی با امام حسین (ع)

حر در سال 60 هجری، یکی از معروف‌ترین جنگاوران کوفه بود. عبیدالله بن زیاد وقتی از حرکت امام حسین به سوی کوفه مطلع شد، حر را که از بزرگان قوم خود در کوفه و پایبند به اجرای دقیق فرمان‌های حکومتی بود، به فرماندهی بخشی از سپاهی حدود هزار نفر که از قبایل تمیم و همدان بودند، برای رویارویی با امام حسین و ممانعت ایشان از ورود به کوفه منصوب کرد.

حر و سپاهش در «ذی حُسُم» با امام حسین روبه‌رو شدند و رودرروی توقف‌گاه کاروان امام صف‌آرایی کرد. با وجود این صف‌آرایی خصمانه، واکنش امام صلح‌آمیز بود، چنان که به یارانش دستور داد سپاهیان حر و اسبانشان را سیراب کنند. همچنین وقتی حر ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام اقتدا کند، امام پذیرفت. 

شب چهارم محرم متعلق به کیست؟

امام با یادآوری درخواست کوفیان مبنی بر عزیمت ایشان به کوفه و در درست گرفتن زمام امور، تصریح کرد که چنانچه کوفیان از خواسته خود منصرف شده‌اند، بازمی‌گردد. حر اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت ماموریت دارد امام را به کوفه نزد ابن زیاد ببرد، اما امام نپذیرفت. حر پیشنهاد داد که امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا او بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند؛ بنابراین امام و یارانش در مسیر «عذیب» و «قادسیه» حرکت کردند و حر نیز همراه آنان بود.

در عذیب چهار تن از یاران امام از کوفه نزد حضرت رسیدند. حر قصد دستگیر کردن آنان را داشت، اما امام مانع شد. آنان از وخامت شرایط کوفه و آماده شدن سپاهی بزرگ بر علیه امام خبر دادند. 

در همین زمان پیغام ابن‌زیاد نیز به دست حر رسید که بر امام و یارانش سخت بگیرد و آنان را در زمینی بی‌آب و علف و بی‌حصار متوقف کند. حر امام حسین را از پیغام ابن زیاد آگاه کرد. امام به او فرمود: «بگذار در نینوا و یا غاضریه فرود آییم». اما حر که در تنگنا قرار گرفته و پیک ابن زیاد نیز به عنوان جاسوس مراقبت او بود، درخواست امام را نپذیرفت و به ناچار کاروان امام را متوقف کرد. از این‌رو امام و یارانش در نزدیکی رود فرات، اردو زدند. حر و لشکریانش نیز در گوشه‌ای دیگر خیمه زدند.

حر در نامه‌ای به ابن زیاد از فرود آمدن امام در کربلا خبر داد. پس از آن سپاه یزید دسته دسته برای کشتن حسین (ع) به کربلا می‌آمدند و لحظه به لحظه به تعداد آنان افزوده می‌شد، عمر سعد فرماندهی سپاه یزید را به عهده داشت، حر نیز از سرداران سپاه بود.

توبه حر بن یزید ریاحی

وقتی عمر سعد آماده جنگ می‌شد، حر که باور نمی‌کرد پسر پیامبر مورد حمله پیروان پیامبر قرار گیرد، از عمر پرسید: «می‌خواهی با حسین بجنگی؟» عمر گفت: «آری، جنگی که سر همه آن‌ها از تن جدا خواهد شد.» حر گفت: «چرا پیشنهادات حسین را نپذیرفتی؟» عمر گفت: «اختیار با من نبود، اگر اختیار با من بود قبول می‌کردم، چه کنم اختیار با امیر است و او نپذیرفت.»

در این میان حر تصمیم خود را گرفت که طوریکه یزیدیان آگاه نشوند، به حسین و یارانش ملحق شود. از پسر عمویش قره که در کنارش بود پرسید: «اسبت را آب داده‌ای؟» قره گفت: «خیر». قره از این پرسش حر پی برد که حر مایل نیست بجنگد، ولی نمی‌خواهد کسی از کارش آگاه شود، بنابراین تصمیم گرفت به بهانه آب دادن به اسبش از حر دور شود. روایت است بعدا قره گفت: «به خدا سوگند اگر مرا بر کار خود آگاه کرده بود، من نیز با او می‌رفتم و به امام می‌پیوستم.»

حر به سمت امام حرکت کرد. یکی از سربازان عمربنسعد به نام مهاجر بن اوس که حر را دید گفت: «چه فکری داری، می‌خواهی به حسین حمله کنی؟» حر در حالیکه می‌لرزید جواب نداد. مهاجر گفت: «در کار تو حیرانم؛ هیچ‌گاه تو را این‌گونه ندیده بودم. اگر سراغ شجاع‌ترین مرد کوفه را از من می‌گرفتند، تو را معرفی می‌کردم.»

حر گفت: «به خدا سوگند خودم را در میان جهنم و بهشت می‌بینم و من بهشت را انتخاب می‌کنم، هر چند که مرا پاره پاره کنند و بسوزانند.»

آن‌گاه حرکت کرد و در حالی‌که دست بر سر نهاده بود می‌گفت: «خداوندا به سوی تو بازگشته‌ام، توبه مرا بپذیر که من رعب و وحشت در دل دوستان تو و فرزندان پیامبر افکندم». وقتی نزد امام رسید، سپرش را واژگون کرد، سلام داد و گفت: «ای فرزند رسول خدا، من کسی بودم که بر تو سخت گرفتم، و تو را در این مکان فرود آوردم، گمان نمی‌کردم که این گروه با تو چنین رفتار کنند. به خدا سوگند اگر می‌دانستم که این گروه با تو چنین رفتار می‌کنند، هرگز دست به چنین کاری نمی‌زدم. من از آن چه انجام داده‌ام به درگاه خداوند توبه می‌کنم. آیا توبه من پذیرفته می‌شود؟» امام حسین فرمود: «تو در دنیا و آخرت آزاد مرد هستی، آری، پرودگار توبه تو را می‌پذیرد.»

شهادت حر بن یزید ریاحی 

وقتی حر در میان سپاه امام قرار گرفت از امام اجازه خواست تا با سپاهیان کوفه صحبت کند، امام اجازه داد و حر در مقابل سپاه ابن زیاد قرار گرفت و خطابه‌ای در دفاع از امام حسین و مظلومیت او و اهل بیتش ایراد فرمود، اما هیچ تثیری نداشت، و لشکر ابن زیاد او را هدف تیر قرار دادند؛ بنابراین نزد امام بازگشت و اجازه پیکار گرفت و بعد از شهادت حبیب بن مظاهر، به میدان رفت. حر به همراه زهیر بن قین، با دشمن می‌جنگیدند. هرگاه یکی از آنان به خطر می‌افتاد، دیگری حمله می‌کرد و او را نجات می‌داد. مدتی این‌گونه جنگیدند تا اینکه پیادگان دشمن به حر حمله کردند و او را به شهادت رساندند. 

امام حسین بر بالین او حاضر شد و در حالی که خون از بدنش جاری بود فرمود: «ای حر، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده‌ایی، همان‌گونه که تو را «حر» نامیدند.»

بر اساس برخی منابع متخر، پسران و برادر و غلام حر نیز هم‌زمان با حر به امام حسین پیوستند و در واقعه کربلا به شهادت رسیدند، اما به دلیل اشاره نشدن این مطالب در منابع متقدم، چندان قابل اعتماد نیست.

پس از واقعه کربلا، تعدادی از قبیله تمیم، پیکر او را در مکانی دورتر از سایر شهدای کربلا به خاک سپردند. امروزه این مزار، در چند کیلومتری بارگاه امام حسین واقع شده است، اما درباره صحت انتساب آن به حر تردید وجود دارد.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ